علی اکبر تاج مزینانی؛ غلامرضا غفاری؛ یاسر باقری
چکیده
میدان تامین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکیازمهمترینآنها، سازمانتامیناجتماعی است. جایگاه این سازمان در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالیِ حاصل از تعویق میان پرداخت حقِبیمه بیمهشدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به آن موقعیت ممتازی بخشیده که کنشگران صاحب ...
بیشتر
میدان تامین اجتماعی در این پژوهش، عرصه کنش سازمانهای متفاوت است که یکیازمهمترینآنها، سازمانتامیناجتماعی است. جایگاه این سازمان در ساختار سیاستگذاری اجتماعی ایران، همراه با سطح فراگیری و منابع مالیِ حاصل از تعویق میان پرداخت حقِبیمه بیمهشدگان و انجام تعهدات متقابل سازمان، به آن موقعیت ممتازی بخشیده که کنشگران صاحب قدرت را بهسمت ورود به میدانتامیناجتماعی سوق میدهد، به این امید که منابع/داراییها/یا سیاستگذاریها را درجهت نفع/تشخیص خویش هدایت کنند. در چنین شرایطی پیادهسازی سیاستهای اجتماعی، پیگیری اهداف اجتماعی و یا تلاش برای گریز ازخطربحران در منابع سازمان، همگی در گروی شناخت کنشگران عمده و ابزار اِعمال قدرت آنهاست. بنابراین مسئله اساسی پژوهش حاضر پیبردن به کیستی کنشگران کلیدی این میدان و سازکارهاوابزارهای آنها در مواجهه با سازمان تامین اجتماعی است. روش این پژوهش کیفی بوده و از هر دو روش اسنادی و میدانی بهره برده است. از تکنیکهای تحلیل محتوای کیفی و مصاحبه در گردآوری و تطبیق دادهها و بررسی انتقادی در تحلیل دادهها و نیز تکنیک تحلیل میدان تک قطبی برای هر دو بخش استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که مهمترین کنشگران میدان، نهادهای مجلس، دولت، کارگران، کارفرمایان و سازمان تامین اجتماعی بودهاند که هر یک از آنها از ابزارهای متفاوت و خاص خود برای مواجهه در میدان استفاده کردهاند که تشریح آن در مقاله آمده است. میدان تامین اجتماعی در ایران درعمل از رویکرد سهجانبهگرایی تبعیت نمیکند؛ و این مسئله بیشازهرچیز ناشی از تضعیف نهادهای کارگری و کارفرمایی است. پیامد این مسئله، تقویت مجلس بهمثابه نهادی میانجی و تضعیف بیشتر گفتگوی سهجانبه تخصصی است.